غریبانه

ساخت وبلاگ

امشب خیلی دلتنگ ات شدم عزیزم،نوشته های قبلی رو که میخوندم دیدم چقدر جدایی و دلتنگی ما رو اذیت می‌کرد الانم همینه، نبودنت برام سخته، قلبم آروم و قرارنداره. خدا پشت و پناه ات عزیزدلم، جدایی رو دوست ندارم ، انشاالله دیگه پیش نیاد

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم فروردین ۱۴۰۳ ساعت 0:53 توسط  | 

غریبانه...
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6gharib70 بازدید : 2 تاريخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1403 ساعت: 18:21

می‌خواهمت چنان که شب خسته خواب رامی‌جویمت چنان که لب تشنه آب رامحو توام چنان که ستاره به چشم صبحیا شبنم سپیده‌دمان آفتاب راامسال تعطیلاتمان را از یک هفته به عید آغاز کردیم و راهی گیلان شدیم، کلی برنامه ریزی داشتیم که به کجاها بریم، روزهای اول با بیماری همسرجان و سرمای هوا سپری شد، از شروع عید هم بارندگی و سرما امانمان را برید، تا به امروز که ۱۰ روز از عید گذشته فقط تونستیم تا تالش بریم و چند تا نهال بخریم یک روز هم عید دیدنی منزل فامیل.در ۱۵ روز گذشته فقط سه روز آفتابی داشتیم، یک روز به کاشت نهال سپری شد، دیروز با امیرعلی خان در باغ مشغول علف زنی بودیم، امروز هم همه جمع هستند که آش نذری درست می کنند، انشاالله خدا از همه قبول کنه.عید امسال اما با بزرگتر شدن پارساخان و شیطنت هاش برای هممون شیرین تر بود، همه را سر گرم خودش کرده این کوچولوی دوست داشتنی. + نوشته شده در جمعه دهم فروردین ۱۴۰۳ ساعت 12:14 توسط  |  غریبانه...ادامه مطلب
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6gharib70 بازدید : 19 تاريخ : چهارشنبه 22 فروردين 1403 ساعت: 5:44

پارساجونم دیروز یعنی ۲۳اسفند۱۴۰۱ اولین دندونش دراومد که تازه اومدیم شمال و قربونش برم خیلی بیقراری کرد

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 17:46 توسط  | 

غریبانه...
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6gharib70 بازدید : 83 تاريخ : چهارشنبه 24 اسفند 1401 ساعت: 20:55

پارسا بدنیا اومد و الان وارد ۵ماهگی شد، گفتیم اسمش رو پارسا بزاریم که کوتاه تر باشه خیلی شیرینه...الان که دارم اینجا مینویسم دارم ترانه ی در بهار زندگی احساس پیری میکنم هایده رو گوش میدم آنقدر امروز خسته شدم یهو اینو زمزمه کردم. بچه ها که بزرگتر میشن واقعا مشکلات شون بزرگتر هم میشه. حال اینروزها منو خیلیا دارن الان. مردم کشورم خیلی داغون شدن، گرونی بیداد میکنه خیلیا حسرت خیلی چیزا رو دارن میخورن، هی داریم میدوییم همش تلاش همش دوندگی همش دعا و غصه ی دیگران و خودیا رو خوردن که خیلیا دارن صورت شون رو با سیلی سرخ میکنن. خیلی نگرانم، نگران آینده ی پارسا، خدا کنه روزی ما رو بازخواست نکنه که چرا منو بدنیا آوردین؟ یعنی میتونیم خوشبخت اش کنیم یعنی میتونیم، روزی برسه که ببینیم بچه هامون غرق در شادی و خوشی هستن... توکلت علی الله + نوشته شده در چهارشنبه چهارم آبان ۱۴۰۱ ساعت 21:36 توسط  |  غریبانه...ادامه مطلب
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6gharib70 بازدید : 132 تاريخ : پنجشنبه 5 آبان 1401 ساعت: 7:36

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

غریبانه...
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6gharib70 بازدید : 145 تاريخ : شنبه 10 ارديبهشت 1401 ساعت: 12:31

خب خب انقدر نیومدیم اینجا که الان با یه خبر خوب اومدم یه عضو جدید داره به خونواده ی عاشقانه ی ما اضافه میشه و ما خیلی خوشحالیم. خیلی سختی کشیدیم توی این مدت مخصوصا سر این آزمایش اخیر نی نی مون پسر خوشگل مون اما به خواست خدا بخیر گذشت و سالم بود.

منتظرتیم بیصبرانه عزیزدلم

+ نوشته شده در دوشنبه سیزدهم دی ۱۴۰۰ ساعت 12:38 توسط  | 

غریبانه...
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6gharib70 بازدید : 132 تاريخ : شنبه 10 ارديبهشت 1401 ساعت: 12:31

محمد پارسا جان اسمت دیگه انتخاب شده عزیزدلم، پسرم الان داره 6ماهه میشه خیلی داره اذیت میکنه اما به امید سلامتی اش تحمل میکنم اصلا خواب و خوراک ندارم و گاهی عصبی میشم و البته با تکون هاش آروم تر میشم.قربونش برم. صدای قلبت رو دیروز شنیدم عسل من. انشالله هرچه زودتر اینروزها بگذره و تو به سلامتی بدنیا بیایی و در آغوش بگیرمت + نوشته شده در یکشنبه هشتم اسفند ۱۴۰۰ ساعت 8:32 توسط  |  غریبانه...ادامه مطلب
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6gharib70 بازدید : 149 تاريخ : شنبه 10 ارديبهشت 1401 ساعت: 12:31

این روزهای کرونایی همه رو به نوعی خسته کرده و زندگی ما رو که کلی بهم ریخته سفرهامون روف حال جسمی و روحی مون رو بخاطر اینکه من از روزهای اول درگیر این بیماری شدم در محل کار و فشار کار زیادی روی ما تحمی غریبانه...ادامه مطلب
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6gharib70 بازدید : 162 تاريخ : سه شنبه 7 بهمن 1399 ساعت: 9:16

محرم هم آمد و عمر ما چنان میگذرد. روزها می روند و می آیند و ما زندگی را میگذرانیم. چند وقتی پیش حادثه ای برای من پیش اومد که دچار درد جسمی شدیدی شدم روزهاو شبهای خیلی سختی رو گذروندم با کمک همسرجان و غریبانه...ادامه مطلب
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6gharib70 بازدید : 136 تاريخ : سه شنبه 7 بهمن 1399 ساعت: 9:16

روزها مثل باد میگذرند و زمان میدود، چه روزهای بدی. کرونا امان همه را بریده. انگاری که دنیای دیگه ای شده با آدمهای شکل جدید. همه ماسک زده و مادران و پدران نگران فرزند، فرزندان نگران مادر و پدر، خانواده غریبانه...ادامه مطلب
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6gharib70 بازدید : 136 تاريخ : سه شنبه 7 بهمن 1399 ساعت: 9:16